Saturday, June 11

یادداشت عبدالکریم سروش درباره سحابی ها

در غم ما روز ها بیگاه شد – عبدالکریم سروش

یکی را دست اجل و دومی را دست ستم از ما گرفت. چه می شد اگر دست اجل گلوی ستم را می فشرد و میر اجلّ را با خود می برد؟
به نام خدا
عزیزی به خواب رفت، هاله ای در سحاب رفت وسایه ای با آفتاب رفت.
“گر سنگ ازین حدیث بنالد عجب مدار” ، “کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران”.
یکی را دست اجل و دومی را دست ستم از ما گرفت . چه می شد اگر دست اجل گلوی ستم را می فشرد و میر اجلّ را با خود می برد؟
شربت مرگ مر آن پاکیزه جانان را گوارا باد که پا ک وچالاک رفتند واکنون در اقلیم هشتم ، در ارض ملکوت و در سایه رحمت حقّ، آرمیده اند و به ما محبوسان سجن طبیعت و مجروحان جورولایت ندا میدهند که “یا لیت قومی یعلمون بما غفرلی ربّی وجعلنی من المکرمین”.
هرگاه یکی از این مجاهدان عاشق و پارسا در می گذرد حس می کنم بارما سنگین تر و کار ما سهمگین تر می شود. با خود زمزمه می کنم ” که خود آسان بشد وکار مرا مشکل کرد”. در این دوران پر تلاطم که ” ز منجنیق فلک سنگ فتنه می بارد ” ، آنان که باید نگاهبان روح و معنا و آموزگار زهد و تقوا باشند، خود چنان جسمانی و دنیوی شده اند، و چنان گلوی نجابت را به تیغ شرارت بریده اند، و جهل را بجای علم، وجن را بجای انس نشانده اند و ریا را حلال و نظر را حرام کرده اند ، و چنان چاه های نفت راتهی و چاه جمکران را پر کرده اند، و چشم ها را به نم و دل ها را به غم نشانده اند،وقرآن را دام تزویر وشریعت را دکان معیشت کرده اند، وخاک دنائت درچشم مروّت زده اند و آب دهان بر روی بصیرت افکنده اند، وچنان جان را ارزان ونان را گران کرده اند، و حرمت قضا و انتخاب و قانون را برده اند ، و جاهلان را تکریم و عاقلان را تحقیر کرده اند ،و بر دهان آزادی پوزه بند زده اند و کام عدالت را تلخ کرده اند، و قتل و تجاوز وجعل وتقلب راسکه رایج و روان کرده اند، و… که دست ودهان دردمندان و درمانگران رااز شرم بسته اند وجان وروانشان را خسته اند.
این نیکخواهان ودرد مندان که عمری دل در گرو مذهب وملیت داشته اند ،وهردو را باهم می‌خواسته اند ،از یکسو راهی به آسمان جسته اند و در سایه نگاه نوازشگر خداوند ، معنا و باطنی برای حیات خاکی طلب کرده اند، و به اقتفاء رسول مکرم ، به تتمیم مکارم اخلاقی کوشیده اند، واز سوی دیگر آسایش دوگیتی را در مروّت با دوستان و مدارابا دشمنان دیده اند و به حکومت فرا دینی فتوا داده و فرا خوانده اند، و بر قراءت رسمی از دین خط بطلان و پایان نهاده اند،وپنجه در پنجه استبداد واستعمار افکنده اند وبر استقلال وطن وآزادی هموطنان پا فشرده اند و درین راه جفا و جور جماعت جاهلان را به جان خریده اند و در نبرد با ناراستی ها سپر نینداخته اند ، و عزّت فقر وقناعت را به خواری حرام خواری از خورجین ژنده ولایت نیا لوده اند، و بر در ارباب بی مروت دنیا به دریوزه نرفته اند، وخلوت دل را از صحبت اغیار پیراسته اند، و در انتظار ظفر، صبورانه خطر کرده اند ، و خسته ازخنجر خزان ،خنده خرّم بهار را نویَد داده اند،اینک اینان بکدام دلیری از معشوق زیبا روی خود سخن بگویند ، که می بینند مشتی سفله و سفیه ، دیوی را به سودای زر و به سرخاب تزویر بزک کرده اند و حلّه حورو پری پوشانده اند، و بنام ملیت و مسلمانی می فروشند
پری نهفته رخ و دیو در کرشمه حسن بسوخت دیده ز حیرت که این چه بوالعجبی ست
ایرانیان وپارسیان بسی بختیار بودند که آفتاب عنایت خداوندی و سحاب رحمت مصطفوی بر آنان سایۀ عزت افکند تا به شرف اسلام مشرّف شدند وردای ایمان بر تن کردند و جرعۀ معرفت از جام رسالت محمّد نوشیدند و کتاب و حکمت او را عزیز داشتند و در فهم و تفسیر آن به جان کوشیدندواسلام را ایرانی وایران را اسلامی کردند و چراغ فرهنگ فروخفتۀ خود را به مدد آن فروغی نو بخشیدند و با شکفتنی شگفت، هویتی و حقیقتی و جانی و جانانی تازه یافتند.
حاملان و خادمان و بانیان این فرهنگ پر فروغ نو آئین ، نه چندان اند که نامشان به حصر و احصا در آید وآسمان علم و ادب ایران از فقیهان وشاعران و عالمان و عارفان و فیلسوفان و متکلّمان ومتفکّران و هنرمندان مسلمان ، چنان پر ستاره است ، که با خورشید روشن پهلو می زند.
دریغا ودردا که والیان جائر جمهوری اسلامی ، امانت داران و وارثان لایقی برای این میراث مفخّم نبودند. حریصانه و گدا طبعانه ، براین خوان یغما نشستند وسفیهانه مستی کردند وخم شکستند. هر چه در خزانۀ اسلام وایران ، به هزاره یی جمع آمده بود به دهه یی مصرف ومستهلک کردند. دست تطاول در مقدّسات گشودند و چوب چپاول بر افتخارات زدند.
نه فقط علی ومحمّد وحسین و زینب را خرج هوس های حقیر و افکار فقیر خود کردند ، که فردوسی و طبری و فارابی و بوعلی و سهروردی ومولوی وحافظ وصدرالدین شیرازی را نیز در مسلخ منافع خود سر بریدند. و از فرهنگی فربه و فاخر ، جثه ای علیل و عاجز بر جای نهادند که نه بازوی رنجورش دست کسی را تواند گرفت نه رخسار کریهش دل کسی را تواند برد. و آنگاه از جوانان حقیقت جو و جسارت خو ، گله سر دادند که چرا از جور ولایت و ولایت جور می گریزند، وچرا کرامت تراشی ها و خارق عادت بافی ها وگندم نمایی وجو فروشی هایشان را به جوی بر نمی گیرند، و متاع بی مشتری شان را به پشیزی نمی خرند.
امروز قم مرکز رسمی خرافه پروری و سفاهت گستری حکومت شده است. یاوه یی نیست که بر منبر ها گفته نشود و خرافه یی نیست که در قم ساخته و صادر نگردد. و قساوت وشرارتی نیست که در آنجا توجیه وتجویز نیابد. ولیّ جائر جمهوری ( که بی گمان نا مش در زمره جباران بی رحم تاریخ رقم خواهد خورد ) می پندارد که با جمعی شاعر کم شعور ومداح منقبت خوان مجیز گو و مشتی واعظ مدعی و متوهّم ، می تواند کرسی نظریه پردازی و فرهنگ سازی دایر کند و به جنگ با ” تهاجم فرهنگی ” برود!
امروز ابلیس هم از آنچه پلیس در ایران میکند بیزارست وظلم هم از آنچه در محکمه ها و محبس های جمهوری اسلامی می گذرد شرمگین است. مظلومان آینده تاریخ بر روحانیان خفته امروز نخواهند بخشید که به استبداد دینی خوش آمد گفتند ومنافع خودرا بر مصالح خلق مقدم داشتند وبانگی به اعتراض و انکار بر نیاوردند.
——————————————————————————————
بار خدایااز روزی که آستان ولایت تو را بوسیدیم و با ر سنگین امانت تو را بر دوش گرفتیم ، و” ازهمه باز آمدیم و با تو نشستیم ” ،غمخوار ایمان و حریت شدیم وانسان راکه برصورت خویش آفریده یی سزاوار حرمت وکرامت بیکران یافتیم.
می بینیم که رهزنان در کمین نشسته اند و بنام تو راه سعادت و راحت خلقان را بسته اند. نیکان را یا به گورستان فرستاده اند یا بزندان. و مملکت را یا به جنّیان سپرده اند یا به جادوگران. افول اختر مروّت و غروب خورشید عدالت را می نگریم و آئین نازنینت را می بینیم که پیام آور خشم وخشونت و جنگ و نفرت شده است.
معاویه ها را می بینیم که چنگ و دندان در خون یکدیگر فرو برده اند و بر سر طعمه ریاست ، تهیگاه خود را می درند. کشور ایران را می نگریم که چون کشتی بی لنگر کژ مژ می شود ونا خدایش گویی خدا را از یاد برده است. با اینهمه،نومیدی را گردن زده ایم که :از ازل تا به ابد فرصت درویشان است.
بار خدایا ، صالحان و آزادیخواهان را چندان فرصت وکامیابی ده تا دست به کاری زنند که غصّه سرآید و دیو بیرون رود و فرشته درآید. توفانهای تند توحش، چراغهای کوچک مقاومت را کشته و شکسته اند. مگذار مشعل های بزرگ بمیرند ، مبادا ظلمت استبداد جاودانه شود.اینک که برق غیرت درخشیده و سحاب عزّت را سوخته، ابری و بارانی دیگر بفرست تا پلیدی وشومی جهل وفقرو ا ستبداد را بشویدوگلزارآزادی واگاهی را آبیاری کند.
ای فروزندۀ ماه و مهر، شب تیرۀ ستم کشان را سحر کن، وخواب شب پرستان راجاودانه گردان
آنکه خوابش بهتر از بیداری است                         آنچنان بد زندگانی، مرده به
.
نسیم جان بخش رحمت تو سرمایۀ سعادت ماست.

بار خدایا عزت الله سحابی وهاله سحابی را به گلزار رضوان راه ده وآنان را در زمره صدیقان و قدیسان بنشان،وبر افتادن بیخ استبداد را که آرزوی همه عمرشان بود تحقق بخش،وایرانیان را از چنگ سفیهان وسفلگان برهان واز دروغ وخشکسالی ودشمن مصون دار ورحمت ومحبت عام خودرا بر همگان بگستر.
چراغ صاعقۀ آن سحاب روشن باد                          که زد به خرمن ما آتش محبّت او
بیا که دوش به مستی سروش عالم غیب                     نوید داد که عام است فیض رحمت او

عبدالکریم سروش
خردادماه

نکاتی درباره مسیر میدان ولی عصر تا ونک که باید به آن توجه کنیم



ندای سبز آزادی: علاوه بر اهمیت نمادین میدان التحریر از دلایل دیگری آن را به مکانی مناسب برای تجمع تبدیل می کرد وجود وزارت خانه ها، تلویزیون مصر، موزه ملی مصر و... در اطراف آن بود. از سویی دیگر بر خلاف میدان آزادی در ایران این میدان یکی از پرترددترین (پیاده و سواره) میادین مرکزی قاهره است. همچنین وجود کوچه ها و خیابانهای بسیار در اطراف التحریر بر بار استراتژیک آن در برگزاری اعتراضات مردمی می افزود.
با این تفاصیل می توان نتیجه گرفت که در تهران میدانی که مشخصه های بالا را داشته باشد عملا وجود ندارد. در چنین شرایطی است که اهمیت انتخاب درست مسیر راهپیمایی بیش از پیش آشکار می شود. بررسی چینش نیروهای سرکوب در روز 25 بهمن و روزهای پس از آن نشان می دهد مسیر انقلاب-آزادی کاملا برای آنها شناخته شده و کنترل آن ساده تر است. اگر چه تغییر مسیر انقلاب به آزادی که برای بسیاری آشنا بود می تواند ریسک بزرگی باشد اما نکات مهمی است که اهمیت معرفی مسیر جدیدی و درستی این تصمیم را در برهه کنونی آشکار می کند. لطفا به نکات زیر توجه و آنها را هر چه سریعتر به دوستان و آشنایان خود ارسال نماییم.
آغاز راهپیمایی ساعت 6 عصر روز یکشنبه 22 خرداد
مسیر تجمع: میدان ولی عصر تا میدان ونک

1-مسیر خیابان ولی عصر برای نیروهای سرکوب ناشناخته مانده است. این موضوع فرصت خوبی را برای ما فراهم می کند زیرا نیروهای سرکوب بدون تمرین نمی توانند کارائی تام داشته باشند.
2- خیابان های فرعی بسیاری از ولی عصر منشعب می شوند. این خیابان ها در صورت بروز خطر می توانند به عنوان مسیرهای جایگزین مورد استفاده قرار گیرند. خیابان مطهری و عباس آباد از جمله این مکان ها می باشند که علاوه بر ارتباط با خیابان شریعتی با فرعی های بسیاری به همدیگر وصل می شوند. در اطراف میدان ونک نیز به سمت شرق خیابان گاندی و جردن قرارمی گیرند. این دو مکان پرتردد با فرعی های بسیار و پارک هایی که در آنها قرار دارد بسیار مناسب اند. همچنین خیابانهایی مانند بهار شیراز از طریق خیابان ملاصدرا در غرب نیز می تواند جزو مسیرهای جایگزین مورد استفاده قرار گیرند. علاوه بر خیابان های یاد شده مسیر میدان ولی عصر تا ونک پر از خیابان ها و کوچه های فرعی در دو سو می باشد. (تصاویر 1 تا 3)
3- از ساکنین این مناطق (مسیر اصلی و خیابان های منتهی) خواهشمندیم درب های منزل خود را برای دوستان سبز باز نگه دارند تا امکان دستگیری کمتر شود. در روزهای قبل نمونه های بسیاری از این کمک های بی شائبه را شاهد بودیم پس نگران نباشیم.
4- علیرغم ترافیک سنگین چون بخش وسیعی از این مسیر در طرح ترافیک نیست، ورود به آن با اتومیبل راحت تر از مسیر انقلاب-آزادی می باشد. می توانیم در یکی از مسیرهای منتهی به این خیابان اتومیبل خود را پارک کرده به جمع دوستان بپیوندیم یا با وسایل نقلیه عمومی خودمان را تا جایی در نزدیک مسیر مورد نظر برسانیم. ما گزینه دوم را پیشنهاد می کنیم.
5- شرکتهای داخلی و خارجی مهم بسیاری در خیابان های منتهی به ولی عصر (مانند مطهری، بهشتی، جردن و...) قرار دارند و این مسیر را از اهمیت استراتژیک بالایی برخوردار می کنند. هر گونه برخورد با ما، می تواند هزینه بسیار سنگینی برای دولت کودتا داشته باشد.
6- علاوه بر شرکتها، ادارات، وزارت خانه ها و مراکز کلیدی بسیاری در این مسیر قرار دارند. از وزارت کشور در فاطمی تا فرمانداری تهران در بهشتی و صدا و سیما در شمال میدان ونک مثالهایی از این مکان های می باشند. به دلیل وجود این گره ها، نیروهای سرکوب نمی توانند به راحتی پخش شوند و پیوسته باید تعدادی از نیروهای خود را در اطراف آنها متمرکز کنند.
7- مساله دیگر وجود چندین پارک در اطراف خیابان ولی عصر و مسیرهای منتهی به آن می باشد. علاوه بر اینکه برخورد با معترضین در این پارک ها به سادگی خیابان نیست (مخصوصا پارک ملت) پدر بزرگ ها و مادر بزرگهای سبز ما که حضور پر رنگی در تظاهرات اخیر داشته اند می توانند در آنها استراحت کنند.
8- ساختمان ها بلند و برج های زیادی که در این مسیر قرار دارند فیلمبرداری از راهپیمایی را سهل تر می کنند. ترس از فیلم برداری نیروهای کودتا را در سرکوب دودل خواهد کرد. از عزیزانی که به این مکانها دسترسی دارند خواهشمندیم از حضور پرشکوه مردم تصویربرداری کرده آن را به سرعت در اینترنت قرار دهند.
9- این راهپیمائی در پیاده روهای عریض خیابان ولیعصر انجام می شود ولذا هیچگونه اخلالی در حرکت اتومبیل ها و حمل و نقل بوجود نمی آورد .مواظب جوب های آب های عریض خیابان ولی عصر باشیم.
علاوه بر نکات بالا به توصیه های زیر نیز دقت کنیم:
قدم اول: همواره به یاد داشته باشیم که درصد کمی از نیروهای سرکوبگر توانایی برخورد دارند و قسمت بیشتری از آرایش نظامی آنها به جهت ایجاد ترس در میان افراد است.
قدم دوم: مهم‌ترین و مهاجم‌ترین نیروی سرکوب لباس شخصی‌های جوان و میان‌سال هستند. از میان این نیروها، تنها تعداد معدودی از این نیروها انگیزه برای درگیری دارند و تنها وظیفه‌شان هدایت حرکت جمعیت به کوچه‌ها است که به این ترتیب جمعیت را متفرق کنند. با این حال، توانایی بازداشت معترضان را دارند.
قدم سوم: هدف استراتژیک تجمع در میادین اصلی مسیر حرکت هست. سعی کنیم بدون درگیری و در سریع ترین زمان ممکن خود را به میادین اصلی در مسیر خیابان ولی عصر برسانید.
قدم چهارم: نیروهای سرکوب به شدت از سد معبر و جمع شدن جمعیت هراسانند و تلاش می‌کنند به هر قیمتی که شده ما را به مسیر فرعی هدایت کنند. تنها چند دقیقه ایستادن کافی است.
قدم پنجم: تا جایی که می توانیم تنها و منفرد در راه‌پیمایی شرکت نکنیم در صورت حمله سرکوب‌گران با معترضان در صورتی که بیش از ۵ یا ۶ نفر به این حرکت اعتراض کنند، مهاجمان عقب می‌نشینند.
قدم ششم: موتور، مهم‌ترین رسانه حمل و نقلی سرکوب‌گران است. با ایجاد ترافیک می‌توانیم هم آنان را در رسیدن به مقصدشان باز داریم و هم فرسوده و خسته‌شان کنیم.
قدم هفتم: در صورت بازداشت توجه داشته باشیم که ما تنها رهگذر بودیم. هیچ شاهدی مبنی بر اینکه شما قصد شرکت در تظاهرات دارید وجود ندارد. در صورت دستگیری هر نوع اتهامی را رد کنید. وارد بحث سیاسی با سرکوب‌گران نشویم. هدف آنان منفعل کردن و جدا کردن افراد فعال‌تر است. در صورتی که در زمان بازداشت صبور باشیم به ترساندنمان اکتفا و بعد از مدت کوتاهی ما را آزاد خواهند کرد.
قدم هشتم:   این راهپیمائی روی سه خواسته مشخص یعنی آزادی زندانیان سیاسی ، انتخابات آزاد و مقابله با بیکاری و گرانی که مورد تقاضای آحاد مردم است انگشت می گذارد. این خواسته ها نه خلاف قانون اساسی است و نه خلاف اسلام . بنابراین حاکمیت نمی تواند خدشه ای در مشروعیت و قانونیت مطالبات راهپیمایان وارد نماید

نکاتی در رابطه با حضور در راهپیمایی


ندای سبز آزادی: توجه داشته باشید استراتژی اول سرکوب‌گران ارعاب است و سرکوب و برخورد هدف ثانویه آنان است.  با توجه این استراتژی اولیه است که می‌توان بخش مهمی از آرایش نظامی سرکوب‌گران را فهمید و تشخیص داد که کدام اقدام پرهزینه و کدام اقدام کم هزینه است.
آرایش نیروی سرکوب
اولین چیزی که در هر راه‌پیمایی توجه را جلب می‌کند حضور گسترده نیروهای نظامی و انتظامی از تمامی ارگان‌ها مربوطه مانند سپاه، نیروی انتظامی، و بسیج است. توجه داشته باشید درصد کمی از این نیروها توانایی برخورد دارند.
این نیروهای حاضر در میدان را می‌توان به دو گروه پیاده‌نظام و سواره نظام تقسیم کرد.
در میان پیاده‌نظام سرکوب، نیروهای انتظامی عملا خطری برای شما ندارند چرا که اغلب کارمند هستند و قایل به برخورد تند با معترضان نیستند. دیگر نیروی کم خطر افراد بسیجی و لباس‌شخصی مسن هستند که احتمال می‌دهیم از اعضای بسیج ادارات باشند. گروه سومی که کم خطر هستند و تمایل کمی به درگیری دارند سربازان وظیفه هستند که تنها کارکرد دکوری دارند و نه اراده برخورد دارند و نه برای این کار در نظر گرفته‌ شدند و نه برای این کار آموزش دیده‌اند و نه ابزار برخورد خشن ـ به جز باتوم ـ دارند.
مهم‌ترین و مهاجم‌ترین نیروی سرکوب بسیجیان و لباس شخصی‌های جوان و میان‌سال هستند. از میان نیروهای بسیجی، تنها تعداد معدودی این نیروها انگیزه برای درگیری دارند. مشاهدات روز ۲۵ بهمن نشان می‌دهد بسیاری از نیروهای بسیجی بسیار کم سن و سال هستند و به خصوص در مناطقی که از درگیری دور است به جز حضورشان که به کار استراتژی ارعاب می‌آید تنها وظیفه‌شان هدایت حرکت جمعیت به کوچه‌ها است که به این ترتیب جمعیت را متفرق کنند. با این حال، توانایی بازداشت معترضان را دارند.
دیگر ابزار ارعاب، موتورسواران هستند که سواره‌نظام نیروی سرکوب را تشکیل می‌دهند که خود به سه دسته تقسیم می‌شوند. گروه اول گارد ضدشورش موتورسوار است که لباس‌های مشکی دارند. طوری آرایش می‌گیرند که بیشترین ارعاب را القا کند. در صورت لزوم برخورد شدید می‌کنند. اما دیگر کارکردشان بستن مسیرها است.
گروه دوم موتورسواران بسیجی و لباس شخصی هستند. این گروه اغلب در حال حرکت به مناطق درگیری هستند در اغلب موارد این گروه‌ها یک سرتیم دارند که هیاهوی این جماعت را با شعار‌هایی مانند حیدر، حیدر یا لبیک خامنه‌ای یا فحاشی به رهگذران رهبری می‌کند. باقی تیم موتورسواران تنها برای پرجمعیت نشان دادن تیم سواره نظام حضور دارند و اراده و جرات برخورد با مردم را ندارند. البته برخی از گروه‌های موتورسوار همبستگی بیشتری دارند یا وابسته به نهاد نظامی مشخصی هستند که وظیفه‌شان برخورد در صحنه‌های درگیری است اما در مسیر خود سعی می‌کنند با خشونت مردم را متفرق کنند در مواردی دیده شده است که موتور سواری در انتهای صف موتورسواران در حال فیلم‌برداری است. این موتورسواران بسیار آسیب‌پذیر هستند و وظیفه‌شان تهیه فیلم برای گروه‌های خودی است و تهییج روحیه آنان و احیانا گزارش عملکرد دادن. وظیفه اصلی این موتورسواران ترساندن عابران و معترضانی است که هنوز به مناطق پرجمعیت نرسیده‌اند. برای همین است که حتی در گذرهای فرعی هم حرکت می‌کنند و سعی می‌کنند با ارعاب مردم را از پیوستن به معترضان منع کنند. آن‌ها مقصد مشخصی دارند و در میانه راه به ندرت متوقف می‌شوند.
گروه سومی از موتورسواران منفرد هم وجود دارند که خود به دو دسته تقسیم می‌شوند. گروه اول جزو همان دسته موتورسواران هستند که از گروه جامانده‌اند. این موتورسواران منفرد اغلب بسیار جوان‌اند .و آموزش ندیده‌اند. گروه دوم نیروهای اطلاعاتی هستند که در مسیر تظاهرات حرکت می‌کنند و با رصد کردن جریان جمعیت گروه‌های موتورسوار را هدایت می‌کنند.
در طول راه‌پیمایی...
در مسیر راه‌پیمایی نقاطی مانند میادین و مناطقی نزدیک دانشگاه‌های تهران و شریف و تقریبا مناطق مابین میدان انقلاب تا آزادی هم برای ما و هم برای سرکوب‌گران ارزش استراتژیک دارد. سایر نقاط ارزش ثانویه استراتژیک دارند و پتانسیل تجمع کمتری دارند. به تفاوت مناطق استراتژیک و غیراستراتژیک توجه داشته باشید.
اولین نکته که باید توجه داشته باشید این است که به هیچ وجه با نیروهای سرکوب درگیر نشوید. به خصوص در زمانی که هنوز به مناطق استراتژیک نرسیده‌اید. اغلب مردم بنا به غریزه سعی می‌کنند خود را به میادین و نقاط استراتژیک برسانند و اغلب از درگیری خودداری می‌کنند. میدان‌ها برای نیروی سرکوب اهمیت بالایی دارد و چون اجازه نمی‌دهند مردم به این مناطق نزدیک شوند خود به خود درگیری ایجاد می‌شود. در میانه راه، در جاهایی که مفر گریز ندارد و در جاهای دور از میادین به شدت از برخورد با نیروهای سرکوب خودداری کنید. سعی کنید خود را به میادین یا انتهای مسیر برسانید.
در میانه راه، نیروهای سرکوب ممکن است با شما برخورد و حتی برخورد خشنی داشته باشند. هدف اول آنان دستگیری شما نیست. هدف آنان متفرق کردن و منصرف کردن شما از ادامه مسیر است. توانایی آنان برای دستگیری مردم محدود است و تنها در صورت مقاومت اقدام به دستگیری معترضان می‌کنند.
هدف دیگر آنان هدایت مردم به مسیرهای فرعی است. تا جایی که می‌توانید در برابر این‌که آنان مسیر شما را هدایت کنند، مقاومت کنید. زنان و مردان میان‌سال و کهن‌سال می‌توانند از این سدها عبور کنند. یکی از فرصت‌های راه‌پیمایی‌ها همین‌جاست که نیروهای سرکوب می‌خواهند شما را به مسیرهای فرعی هدایت کنند. سعی کنید با بحث کردن با نیروها به بهانه اینکه به دنبال کاری هستید . بابت اینکه می‌خواهید مسیرتان بروید، سد معبر کنید و سبب جمع شدن جمعیت شوید. نیروهای سرکوب به شدت از سدمعبر و جمع شدن جمعیت هراسانند و تلاش می‌کنند به هر قیمتی که شده شما را به مسیر فرعی هدایت کنند. تنها چند دقیقه ایستادن کافی است.
در صورتی که به مسیر فرعی هدایت شدید، مسیر را به موازات مسیر اصلی ادامه بدهید. مدیریت محل تلاقی مسیر فرعی و اصلی بسیار ضعیف است. یک گروه به شما اجازه گذر نمی‌دهد گروه بعدی نرم‌تر برخورد می‌کند. بنابراین به راه‌تان ادامه بدهید.
در میان مردم نیروهای اطلاعاتی وجود دارند. بحث کردن با نیروهایی که شما را به مسیر فرعی هدایت می‌کنند، بهترین و کم‌هزینه‌ترین راه برای شناخت نیروهای نفوذی است. به محض اینکه متوجه بشوند سد معبر باید خاتمه داده شود، خود را لو می‌دهند و با دیگر نیروهای سرکوب هم‌صدا می‌شوند. اعتراض در این مواقع هم کم هزینه است و هم یخ مردم معترضی را که همدیگر را نمی‌شناسند را می‌شکند. از این فرصت کمال بهره برداری را بکنید.
تا جایی که می توانید تنها و منفرد در راه‌پیمایی شرکت نکنید. به خصوص در معابر فرعی، استراتژی نیروی سرکوب حمله به افراد تنها است. چون اولا از برخورد بسیار می‌ترسند و چند نفری به معترضان حمله می‌کنند و ثانیا با نشان دادن سبعیت قصد ترساندن دیگر رهگذران را دارند. در صورت حمله سرکوب‌گران با معترضان در صورتی که بیش از ۵ یا ۶ نفر به این حرکت اعتراض کنند، مهاجمان عقب می‌نشینند.
موتور، مهم‌ترین رسانه حمل و نقلی سرکوب‌گران است. با ایجاد ترافیک می‌توانید هم آنان را در رسیدن به مقصدشان بازداردید و فرسوده و خسته‌شان کنید.
یکی از پدیده‌های تظاهرات‌ها، هلی‌کوپترهایی هستند که در ارتفاع کمی پرواز می‌کنند. واضح است این هلی‌کوپترها هیچ توان آسیب‌رسانی ندارند. نه می‌توانند آسیب فیزیکی برسانند و نه می‌توانند از تظاهرکننده‌ها عکس تهیه کنند. تنها کارکرد آنها، رصد جریان جمعیت و مدیریت حرکت نیروهای سرکوب است.
در صورت بازداشت
توجه داشته باشید که شما رهگذرید. هیچ شاهدی مبنی بر اینکه شما قصد شرکت در تظاهرات دارید وجود ندارد. در صورت دستگیری هر نوع اتهامی را رد کنید. وارد بحث سیاسی با سرکوب‌گران نشوید. هدف آنان منفعل کردن و جدا کردن افراد فعال‌تر است.
امکانات حاکمیت برای بازداشت مردم معترض بسیار اندک و محدود است. در صورتی که در زمان بازداشت صبور باشید به ترساندن شما اکتفا می‌کنند و بعد از مدت کوتاهی شما را آزاد خواهند کرد